روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

قدمهایت را که آهسته تر برداری، غبار پنجره دل را که پس بزنی، در هر کوی و برزن، در هر کم و زیاد، اتفاق و واقعه و خلاصه در هر نفس و بی نفسی روزنه ای است که نشان از او دارد... حالا چشمهایت جور دیگری می بیند...!
از این روزنه ها ساده نگذر...!

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین دیدگاه ها

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

طبق آنچه در مطلب قبل بیان شد، با توجه به جایگاه والای انسان در هستی به این نتیجه می‌رسیم که در گام اول مربی حقیقی انسان خداوندست، اوست که به تمام هستی و به تمام قانون‌ها آشنا است. اما ما قانون‌هایی را می‌شناسیم که آن‌ها را تجربه کرده‌ایم و شناخته ایم.

در گام بعد انسان‌هایی این بار تربیت را بر عهده دارند که خداوند آن‌ها را مورد تربیت خاص خود قرار داده است مثل ائمه معصومین علیهم السلام...

 اما یک سوال، با اعتقاد به بودن در محضر ولی حق، اما در روزگار کنونی به چه کسی می‌توان برای تربیت دینی و الهی روی آورد؟

 

ویژگی های یک مربی خوب چیست؟

  • زهرا قاف

پس از شناختن مفهوم تربیت و روشهای تربیتی سوالی که پیش می آید این است که مربی کیست؟ آموزگار این مفاهیم و اندیشه ها چه کسی می تواند باشد با چه ویژگی ها و نقش هایی؟

 

 

هر کس افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت می‌کند. من فرزندم را برای خانه‌ام، استاد شاگردش را برای جامعه محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتاد سال زندگی، تربیت می‌کند و بر طبق شرایط موجود بارور و شکوفایش می‌سازد. ولی انسان فرزند خانه و جامعه و حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست.

 

انسان سرمایه‌های زیادتری دارد. انسان فرزند هستی است و تا بی‌نهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود.

 

پس باید بگوییم فرزندِ خانه را پدر تربیت می‌کند و انسانِ جامعه را استاد و انسانِ زمین را و این دنیا را دانشمند. اما انسان تمام هستی و انسان رهرو تا آن سوی عوالم را چه کسی؟

  • زهرا قاف

روش های تربیتی موثر کدام است؟ 

 

 

نقالی؟

بغل کردن؟

پافشاری؟

سوگند خوردن؟

کلید دادن؟

یا...
 

در پست های قبل از شدیدترین نیاز جامعه سخن رفت و مفهوم تربیت بیان شد.

در این مطلب به روش‌های تربیتی می‌پردازیم، اینکه چگونه می‌توان جامعه را از این نیاز حیاتی اغناء کرد؟

 

  • زهرا قاف

روایت است که حضرت  نوح علی نبینا و آله علیه السلام 950 سال مردم را به حق خواند، نهایت 80 نفر او را لبیک گفتند! در آخر از دست کفار ناراحت شد و نفرینشان کرد که عذاب الهی آمد و حتی فرزندش هم غرق شد...

شهید آیة الله دستغیب رضوان الله تعالی در کتاب استعاذه اش می گوید:

پس از آنکه حضرت نوح علی نبینا وآله علیه السلام نفرین کرد و همه کفار غرق شدند، ملکی در پیش او ظاهرشد. شغل حضرت نوح علیه السلام کوزه گری بود کوزه هایی از گِل درست می کرد و پس از خشک کردن می فروخت. ملک کوزه ها رایکی یکی از حضرت نوح علیه السلام می خرید و پیش چشمش آن را خُرد می کرد و می شکست! حضرت نوح علیه السلام ناراحت شد و به او اعتراض کرد که این چه کاریست می کنی؟ گفت به تو مربوط نیست من خریده ام و اختیارش را دارم!!


حضرت نوح علیه السلام فرمود:بله، لکن من آن را ساخته ام، مصنوع من است. ملک گفت کوزه هایی ساخته ای، نه اینکه خلق کرده ای، اینک من که آن را می شکنم، تو ناراحت می شوی! چطور نفرین کردی که این همه خلق خدا هلاک گردند درحالی که خدا بنده را خلق کرده و آنها را دوست دارد؟ نوح علیه السلام پس از این قضیه از بس گریه کرد نامش را نوح گذاشتند.

 

روایت تکان دهنده ای است... حالا اهمیت این همه تاکید به خدمت و خشنود کردن خلق را بیشتر درک می کنم، حتی خلقی که سر ناسازگاری با خالق و خلایق دیگر دارند..!

 

ایام البیض ماه خدا نزدیک است، دلم نیامد حلاوت آنچه که استاد برایمان گفت با خواننده محترم تقسیم نشود! در دل ما که امید تازه ای برق زد! شما هم در این ایام هر کجا دست به دعا و نیاز گشودید در مقابل آن صاحب مهربان، طلب دعای خیر ما را از یاد نبرید!

خیر پیشروتان...!

 

  • زهرا قاف

 

جلسه در مورد طرح «حاکمیت گفتمان اسلامی‌ بر دانشگاه‌ها» بود! صحبت سر این بود که برای اسلامی‌شدن دانشگاه تنها درست شدن ظواهر لازم نیست که باید از ریشه و پایه اسلامی شد! حرف درستی است ولی همین ظاهر است که گاه آدم را از دانشگاه و دانشگاهیان پس میزند!!

از جلسه که بیرون آمدیم شاهد از غیب رسید!! 3 نفری کنار پارکینگ دانشگاه، سر دوراهی که مسیرمان را جدا می‌کرد ایستاده بودیم که مردی شاید 40 ساله از کارمندان دانشگاه سوار ماشینش شد، از جلوی ما که گذشت، ایستاد! بعد با اشاره و خنده‌ای معنادار یکی از دختران جمع ما را خواند... دختر نامدار کانون حجاب و عفاف بود و آن مرد، شاغل در بخش روابط عمومی. دختر رفت ولی سرخ شده برگشت، ذهنش هم‌ریخته بود! نتوانست نگوید: روبه ما کرد و گفت: ببین چطور آبروی آدم را می‌برند؟؟ فکر کردم قضیه مربوط به امور اجرایی و فرهنگی است... گفتم چی شده؟

  • زهرا قاف

به وقت فیلم دیدن، یکی از چیزهایی که همیشه برایم دوستنداشتنی است توجه به مکالمه‌های شخصیت‌های آن فیلم است (لاتینش می‌شود همان دیالوگ ها!) اهمیت این مکالمات تا جایی است که گاه برای یک نسل ماندگار می‌شود، شاید شما هم یادتان باشد: مادر مُرد، از بس جان ندارد...

  • زهرا قاف

پیرو پست قبل یک دلیلی که مطرح می شود فشار خانواده و آرزوهایی است که برای فرزندانشان دارند، نباید فراموش کرد که:

 

"اطاعت از والدین واجب نیست، بلکه آزار و اذیت آن ها حرام است. لذا اگر اطاعت نکردن از آن ها موجب آزار و اذیت آن ها می شود باید اطاعت نمود و یا در صورت مخالفت بایستی به گونه ای دل آن ها را به دست آورد.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: "لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق‏"؛ یعنی اطاعت از مخلوق که به معصیت خالق منجر شود از هیچ کسی پذیرفته نیست. لذا موضوع پیروی و اطاعت از والدین در محدوده ای است که منجر به نافرمانی الهی نشود."

 

بعضی وقتها آدم به اندازه همه عمرش از خودش خجالت می کشد و احساس پوچی! می کند، یکی از جاها همین رودر رو قرار گرفتن با پدر و مادر سر رعایت دین است و خصوصا با پدر... خب حالا باید چه کرد؟

 

یاد خاطره ای از شهید صیاد شیرازی افتادم که خواهرش روایت میکند و از همین دست شرمندگیهاست:

  • زهرا قاف