روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

قدمهایت را که آهسته تر برداری، غبار پنجره دل را که پس بزنی، در هر کوی و برزن، در هر کم و زیاد، اتفاق و واقعه و خلاصه در هر نفس و بی نفسی روزنه ای است که نشان از او دارد... حالا چشمهایت جور دیگری می بیند...!
از این روزنه ها ساده نگذر...!

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین دیدگاه ها

(۶۶۴) کتابها را آزاد کنید..!

پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۲ ب.ظ

اگر شما هم مثل من اهل کتاب خواندن باشید (کم و زیادش فرقی ندارد!) حتما میلتان به قفسه‌های کتابِ خانه بیش از هر قسمت دیگر است و آن را گنجدانی می‌دانید که در نظر دیگران جز چارچوبی مزاحم و خاک‌خور نیست! برای کتابهایتان ارزش قائلید و حتی به وقت مطالعه‌ی آن‌ها نگرانید تا آسیبی نبینند!! و حتی‌الامکان با پوششی پلاستیکی آن‌ها را می‌پوشانید و بعد شروع به خواندنش می‌کنید!

بخاطر همین وابستگی‌هاست که سخت راضی می‌شویم آن‌ها را به هر کسی امانت بدهیم و در عین رودربایستی که با طرف مقابل داریم نمی‌دانیم چطور این همه حساسیتمان را به طرف مقابل منتقل کنیم! بماند که تصور اینکه کتاب برنگردد! یا طوری برگردد که صفحاتش با خودکار!! علامتگذاری یا خط‌کشی شده باشد و یا خدای نکرده طفلی خردسال... آدم را دیوانه می‌کند!

اما آخرش چه؟؟؟

ما با این همه کتاب تر و تمیز و اتوکشیده با چیدمانی مرتب در قفسه ای شیک به کجا می‌رسیم؟؟ گاه انسان به عمق رسالتش که فکر می‌کند می‌بیند اگر مسئولیت انسان به اندازه همه دارایی‌ها و استعدادهای اوست پس به اندازه تک تک کتاب‌هایی که در خانه دارد مسئول است!!! و این مسئولیت به حتم در خواندن و عبرت گرفتن و عمل کردن خودش خلاصه نمی‌شود که باید کتاب‌ها جاری شوند و حرکت کنند و همچون پرندگان در قفس مانده در حسرت آزادی نمانند!! در حسرت روشنگری نمانند!

این دنیای بی‌رحم با این همه اتفاقات و مرگ‌های ناگهانی به آدم می‌فهماند هیچ چیز ارزش این را ندارد که فقط برای خودت باشد! حتی کتابهایت...! شاید هم اصلا نباید خودی باشد که چیزی برای آن بماند...!

امروز به یمن آغاز ماه مبارک (که انشاالله ماه رمضانی متفاوت از سال‌های قبل باشد) کتاب‌ها را از قفسه بیرون ریختم، چندتایی را که پوششی نداشتند با جلد پلاستیکی پوشاندم و بعد به فراخور میل دوستان که قبلا پرسیده بودم در کیسه‌های جدا گذاشته خبرشان کردم تا به رسم امانت برای مطالعه ببرند.   

 

انشالله سرآغازی باشد برای دوستی هر چه بیشتر دیگران با کتاب و امید که قبل از آن امانتداران خوبی باشند تا این کتاب‌ها از حرکت بازنایستند و نمانند!

 

دیدگاه ها  (۶)

در جهان تنها کسی پیروز می شود که به امید دیگران ننشیند و همه چیز را از خود بخواهد.((فریدریش شیلر))
پاسخ:
انشاالله همت عمل به آنچه که میدانیم و میگوییم پیدا کنیم، توفیقش را حتما خدا میدهد!
سلام.

یه روز عشق به کتاب داشتیم ولی الآن چ وضعیتی پیدا کردیم...

امان از خودمون امان از روزگار..
پاسخ:
سلام علیکم
به قول شاعر «از ماست که بر ماست!»

روزگاری شده که باید به مردم التماس کرد «فقط با کتاب دوست باشید!» خواندن پیشکش...
سلام

زییاترین آیه ها هدیه بدهیم...

http://zareh.blog.ir/post/741
**
هدیه ذره به صاحب این خانه....
پاسخ:
سلام  و درود

بسیار ممنون از هدیه تان...

سلام طاعات قبول درگاه حضرت حق

 اصلا که به من تلنگری نبود!!!

ولی تا حالا کسی غیر از کتاب درسی از من کتاب دیگه ای نخواسته که بدم...

مدر و همسایه معمولا یا کتاب زبان می خوان یا آمار و اطلاعات عمومی..

یعنی توی خونه هم اینقدر که من با علاقه یه کتاب رو میخونم بقیه حتی نمیگیرن این کتاب رو نگاه کنن!

بی زحمت یه روشی هم برای خیرات کتاب بفرمایید!!!!

 

پاسخ:
السلام رفیق جان، عبادات شما هم مقبول انشاالله.

تلنگر به خودم، تلنگر به شما، تلنگر به همه...!

پاسخ رو نوشتم، چون به درازا کشید ترجیح دادم در قالب یک مطلب جدید ثبت شود. اینجا بخوان
عالی بود.....از متن برای یک مسابقه کتابخوانی استفاده خواهم کرد ان شاالله.راضی باشید......در پناه حق
پاسخ:
خوشحال میشم اگر مطالب به کارتون بیاد...
انشاالله که موفق باشید.

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی