روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

قدمهایت را که آهسته تر برداری، غبار پنجره دل را که پس بزنی، در هر کوی و برزن، در هر کم و زیاد، اتفاق و واقعه و خلاصه در هر نفس و بی نفسی روزنه ای است که نشان از او دارد... حالا چشمهایت جور دیگری می بیند...!
از این روزنه ها ساده نگذر...!

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین دیدگاه ها

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

این خاطره را در باب اهمیت خدمت در راه امام حسین (علیه السلام) بسیار شنیده اید، اما شاید همه حُسن این خاطره صراحتش در اتمام حجتی است که از بازگو کردنش به دوست و غریبه و آشنا در این ایام گرانقدر سیر نمی شوم! 

 

****

شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی (رحمه الله علیه) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند،

 
شهید بابایی فرمود: من در دهه اول محرم 
برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم.
 
امام خمینی
(رحمه الله علیه) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی!

 

****

و اما یک قول! اگر دستتان رسید و قدمی هرچند کوچک در این مجالس برداشتید، حقیر را فراموش نکنید! حتی برداشتن یک کاغذ شکلات از کف حسینیه... انشاالله.

 

  • زهرا قاف

قنادی بزرگ بود و به یمن شب عید مشتری‌ها زیاد... خانم و آقای جوان بین انتخاب شیرینی رولت و نوعی کیک برشی مانده بودند که بلأخره خانم گفت: هیچکدوم! اون یکی... (و با اشاره دست نوعی ناپلئونی را نشان داد)

در همین حین مشتریِ خانم ِدیگری جعبه شیرینی چیده شده‌اش را به آقای قناد پس داد و انگار که خجالت بکشد از قول خودش چیزی بگوید اشاره به همراهش کرد و گفت: میگه جعبش کوچیکه...

قناد لحظه‌‌ای فقط درنگ کرد، مانده بود در این هیاهوی مشتری‌ها، با این جعبه برگشتی و تغییر تقاضا چه کند! شاید دلش می‌خواست به آن خانم بگوید....... قبل از این‌که فرصت کند حرفی بزند و یا واکنشی نشان دهد، آقای جوان صدایش کرد و گفت: آقا برای ما بپیچش! بعد روبه خانمش برگشت و گفت:همین خوبه؟

همسرش که در عمل انجام شده قرار گرفته بود، سری چرخاند و گفت:

  • زهرا قاف