روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

برای بالندگی تنها یک روزنه کافیست...

روزَن

قدمهایت را که آهسته تر برداری، غبار پنجره دل را که پس بزنی، در هر کوی و برزن، در هر کم و زیاد، اتفاق و واقعه و خلاصه در هر نفس و بی نفسی روزنه ای است که نشان از او دارد... حالا چشمهایت جور دیگری می بیند...!
از این روزنه ها ساده نگذر...!

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین دیدگاه ها

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

سریال زندگی هر کدام از ما صحنه های فراوانی دارد و من چند روزی است در هضم تنها یک صحنه‌ی آن مانده‌ام، همه‌ی این چند روز هم در دودلی نوشتن و ننوشتن آن گذشت! یادم هست آن روزی که نوشتن «روزَن» را آغاز کردم هدفم شرح‌ حال‌نویسی نبود! اما دریغ که در پس فراز و فرودهای این چند صباح، محرم‌تر از این «دفتر و قلم» نیافتم!

اشتباه نشود! زبان شکوه ندارم از بی کسی...که ناشُکریِ محض است! درد این است که تاب غم نزدیکان را ندارم! خودخواهی می‌بینم که با گشودن سفره ی اشک و اندوهم لبخند بر صورت عزیزی خشکانده و یا خاطری را آزرده کنم...

همیشه دوست داشتم آن‌قدر از درون بزرگ باشم که غمم در سینه و شادی‌ام در چهره باشد ولی دریغا که کوچکم، بیش از آن‌چه تصور می‌کردم... وگرنه این همه روز در این یک صحنه نمی‌ماندم:

  • زهرا قاف

 

  • زهرا قاف