(۶۷۲) خیرات کتاب!!!
پیرو مطلب قبل که به بحث «حرکت دادن کتاب ها» پرداخته شد، دوستی در مورد روش کار و اصطلاحاً روشهای خیرات کتاب سوال کرد که آنچه را تجربه شده است مینویسم.
اتفاقاً در احادیث ما در مورد «خیرات کتاب» توصیه شده و یکی از شش چیز1ی است که برکاتش پس از مرگ هم برای انسان جاریست! و جالب تر این که به تازگی شبکه خیرات کتاب هم به راه افتاده است و عضو می پذیرد.
و اما تجربیات... متاسفانه هیچ وقت، حتی در مورد کتابهای اطلاعات عمومی هم کسی نیامده بگوید: «چند روزی است ویتامین کتابم کم شده، احساس میکنم باید بدانم... تو رو خدا چیزی بده بخونم تا حالم خوب بشه»!!!!
یعنی تقاضایی برای دریافت کتاب، معمولا نیست! باید به نحوی نظر مردم را به سمت کتاب جلب کرد و خیلی وقتا حتی با اهدای آن در مراسم خاص یا مناسبتهایی که انتظار هدیه گرفتن دارند به آنها یادآوری کرد که «کتاب هم هست»!
اما روش هایی که من برای ترویج کتاب پیش گرفتم:
1- به دوستان پروپاقرص تلویزیون و متعهد به دیدن سه بار بازپخش فیلم ها که معمولاً وقت کتاب خواندن ندارند! با پیامک در مورد بعضی از کتابا نوشتم تا شاید دلشون غش و ضعف رفت و طالب شدند...
2- دوستانی که گاهاً میلی به خواندن در وجودشان بود و مثلاً رمانخوان حسابی بودن! رو دعوت کردم به صرف چای کنار قفسههای کتابِ خانه! و بعد گفتم بسم الله، هرچی خواستید بردارید...
3- با دوستان اهل مطالعهای که دنبال خواندن بودند ولی خواندنهایشان خیلی هدفمند نبود و یا اینکه مدتی بود فاصله گرفته بودند، در دیدارهای اتفاقی و حضوری از کتابای مثلاً استاد صفایی، شهید مطهری یا سیره شهدا و خلاصه کتابایی که موجود بود، گفتم و بعد سفارشاشون رو برای امانت گرفتن یادداشت کردم..!
4- در مورد نزدیکان، شده همین که برای دید و بازدید رفتیم چندتا کتاب بردم (متناسب با روحیات اهل خانه) و گفتم باشه اینجا بخونیدش...! این روش برای خانمهای خانهدار خیلی خوبه!
5- در مورد ترویج کتاب بین بچههای محله هم، با سرگروههای حلقههای صالحین پایگاه ارتباط گرفتم و کتابایی را متناسب با سن و سال اعضای گروهشون براشون فرستادم تا بین حلقه پخش شده و بچرخه... این روش قبلا بین بچههای مسجد هم اعمال شده.
6- در مورد ترویج کتاب بین اهالی شهر، طرحنامهای خطاب به امام جمعه شهر نوشته شد مبنی بر دائمیشدن نمایشگاه و فروشگاه کتاب در مصلای نماز جمعه با این موضوع: «دیروز مهماتِ سنگرهای ما اسلحه بود، امروز «کتاب» باشد!». تاثیر آن فعلاً معرفی یک کتاب هر هفته پس از خطبه هاست و امیدواریم با اتمام ساختمان مصلا و فراهم شدن فضای بهتر، این طرح به حقیقت خود نزدیک تر شود.
البته در مورد 5 روش اول، واکنش افراد متفاوت بوده و هدف هم صرفاً کتاب دادن به آنها نیست! زیاد اتفاق افتاده که طرف جوگیر شده و کلی کتاب خواسته، چندماه بعد که از مطالعه کتابها سوال کردم فقط خندهای از سر شرم به من تحویل داده...! ولی خب چاره چیست؟ ما عادت کردیم به اندک اثرات مثبتش هم راضی باشیم...! همین که چندروزی را با آن همخانه باشند کافیست و چقدر ذوقآور است وقتی یکی از بچههای مسجد به شما میگه: پدرم این کتاب را ته خواند!
در آخر پیشنهاد می کنم موقع امانت دادن کتاباتون، زمان معلوم کنید تا به وقت پس گرفتن راحت تر باشید!
اگر بقیه دوستان هم تجربیاتشون رو بفرمایند استفاده میکنیم.
در این صفحات بیشتر مطالعه کنید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی مؤمنی مُرد، شش چیز است که پس از مرگ وی به او می رسد و ثوابش در نامه عمل او ثبت می گردد:
- فرزند صالحی که برای وی طلب آمرزش و استغفار نماید.
- قرآن یا کتابی از او باقی بماند و مورد استفاده دیگران قرار گیرد.
- نهالی بکارد و دیگران از آن نهال بهره مند شوند.
- چاهی حفر کند تا مردم از آب آن چاه در آشامیدن یا زراعت بهره ببرند.
- صدقه جاریه: انجام کارهای خیریّه ای که استفاده از آن تداوم داشته باشد. مثل ساختن مسجد، بیمارستان، راه و جاده، مدرسه و ...
- سنّت و روش اخلاق پسندیده ای که پس از وی بدان عمل می شود .
(شیخ صدوق، الخصال، ج 1،ص 323، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1403 هجرى قمرى)