پس از بحث در مورد مربی و شناختن مختصات او شاید این دو سوال پیش بیاد:
آیا حتما بایستی سلمان وار در پی مربی کاوید؟
مگر نمیتوان از حادثهها درس گرفت و لقمانوار از هر بدی نیکی آموخت؟
.
.
خلاصه مربی، آری یا نه...؟
- ۰ نگاه شما
- ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ ، ۱۴:۵۹
پس از بحث در مورد مربی و شناختن مختصات او شاید این دو سوال پیش بیاد:
آیا حتما بایستی سلمان وار در پی مربی کاوید؟
مگر نمیتوان از حادثهها درس گرفت و لقمانوار از هر بدی نیکی آموخت؟
.
.
خلاصه مربی، آری یا نه...؟
نقشهای مربی
مربی خوب آن نیست که خود به جای افرادش میبیند و تصمیم میگیرد و از دیدهها و تصمیماتش، برای آنها سخن میگوید، بل مربی کسی است که افراد را در جریان نیازها میگذارد و آنها را آزاد میکند و آموزش میدهد که خود ببینند و حرکت کنند و سپس در سر بزنگاه ها و در کنار حادثهها تذکر میدهد و یادآوری مینماید که بیابند و پیش بتازند.
آنجا که مربی بستهبندیها را به صورت بستهبندی و صادرات به افراد میرساند در واقع آنها را مسخ کرده و شخصیتشان را شکسته و آنها را فلج و بیپا، بارآورده است. و اینها در کنار حادثههای جدید، بیچاره میمانند...
طبق آنچه در مطلب قبل بیان شد، با توجه به جایگاه والای انسان در هستی به این نتیجه میرسیم که در گام اول مربی حقیقی انسان خداوندست، اوست که به تمام هستی و به تمام قانونها آشنا است. اما ما قانونهایی را میشناسیم که آنها را تجربه کردهایم و شناخته ایم.
در گام بعد انسانهایی این بار تربیت را بر عهده دارند که خداوند آنها را مورد تربیت خاص خود قرار داده است مثل ائمه معصومین علیهم السلام...
اما یک سوال، با اعتقاد به بودن در محضر ولی حق، اما در روزگار کنونی به چه کسی میتوان برای تربیت دینی و الهی روی آورد؟
ویژگی های یک مربی خوب چیست؟
پس از شناختن مفهوم تربیت و روشهای تربیتی سوالی که پیش می آید این است که مربی کیست؟ آموزگار این مفاهیم و اندیشه ها چه کسی می تواند باشد با چه ویژگی ها و نقش هایی؟
هر کس افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت میکند. من فرزندم را برای خانهام، استاد شاگردش را برای جامعه محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتاد سال زندگی، تربیت میکند و بر طبق شرایط موجود بارور و شکوفایش میسازد. ولی انسان فرزند خانه و جامعه و حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست.
انسان سرمایههای زیادتری دارد. انسان فرزند هستی است و تا بینهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود.
پس باید بگوییم فرزندِ خانه را پدر تربیت میکند و انسانِ جامعه را استاد و انسانِ زمین را و این دنیا را دانشمند. اما انسان تمام هستی و انسان رهرو تا آن سوی عوالم را چه کسی؟
روش های تربیتی موثر کدام است؟
نقالی؟
بغل کردن؟
پافشاری؟
سوگند خوردن؟
کلید دادن؟
یا...
در پست های قبل از شدیدترین نیاز جامعه سخن رفت و مفهوم تربیت بیان شد.
در این مطلب به روشهای تربیتی میپردازیم، اینکه چگونه میتوان جامعه را از این نیاز حیاتی اغناء کرد؟
در پاسخ به سوال پست قبل استاد صفایی حائری در صفحات 28-26 کتاب «مسئولیت و سازندگی» می نویسد«مسئولیت» بر اساس 3 پایه استوار است...
به طور خلاصه باید گفت زیر بنای مسئولیت همین «دارایی» است؛ هرچند بعضی «آگاهی» را زیربنای مسئولیت گرفته اند و مقدار مسئولیت را با آن سنجیده اند. این دارایی بسیار وسیع تر از آگاهی است. دارایی ها (نعمت ها و سرمایه های خدادادی) بازدهی می خواهند پس بایستی سودآوری داشته باشند که لازمه آن خرج شدن است، بنابراین باید در راه او به جریان افتند تا سود داشته باشند...
برای توضیح بیشتر ادامه مطلب را بخوانید.
تا حالا فکر کردیم چرا ما «مسئول» هستیم؟
مسئول رفتار و خلق و خو و اندیشه خودمان که هیچ، مسئول خانواده و اطرافیان و در نگاه کلان تر مسئول هم کیش و هم نوع خود در خلقت....؟
.
.
.
به نظر شما زیر بنای مسئولیت ما «دارایی» های ماست یا «آگاهی» ما؟
مسئولیت هنگامی مفهوم پیدا می کند که در هستی خدایی و حکمتی و شعوری باشد. در هستی لش و احمق، دیگر مسئولیتی نیست. در این هستی ابله، خوبی و بدی برابر می شوند و معیاری برای خوبی و بدی باقی نمی ماند.
...هر کس به حق رسید باید به حق برساند و هر کس که از عشق او سرشار شد باید دیگران را از این عشق سرشار کند، آن هم نه شعاری و «بکن نکنی» بلکه ریشه دار و عمیق. هر کس می تواند و باید از همان راهی که خود ساخته شده و به آگاهی رسیده، دیگران را بسازد و به آگاهی برساند.
این توقع و انتظارهایی که ما از این خلق و ملت دست نخورده داریم، در سطح توقع آن پیرزال است که سماور را روشن نگرده توقع آب جوش داشت. این توقع و انتظار به سادگی در آن هنگام به دست می آید که ساخته شده ها سازنده باشند و عقیم نمانند.
در واقع، کسانی که ساخته شده اند، سازنده هم هستند و همان طور که گفتم، آن ها که از عشق به حق و از توحید برخوردارند، بی تفاوت و سازشگر نمی مانند و نمی توانند بمانند.
و همین است که من بین خودسازی و دیگر سازی فاصله نمی بینم و فرد سازی و جمع سازی را فقط یک مشته اصطلاح تو خالی می دانم؛ چون یک فرد با روابطش یک فرد نیست، که امت است1 و جامعه است. و کسی که ساخته شد سازنده است و زاینده است.
این عقم و نازایی ما نمایانگر کارهای تربیتی عقیم و نازا هستند و نشانه خامی و خالی بودن ما و گرنه پخته ها و ساخته شده ها آرام ندارند و رقص کنان زیر بار مسئولیت می روند و رنج هایش را با شوق گردن می گیرند، که زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت.
این ها که از شور و شوق بر خوردارند و با عشق و علاقه کار می کنند، ناچار برای کار خود از تمام امکانات فکری و مالی استفاده می کنند و در کار خود می اندیشند و مشورت می کنند تا از بهترین راه و در کمترین وقت به نتیجه برسند.
این ها در چند مسئله فکر می کنند:
در روش تربیتی
و در زمینه ها و استعدادها
و در هنگام و زمان مناسب.
کتاب مسئولیت و سازندگی/ عین . صاد/ ص 185-184
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ان ابراهیم کان امه قانتا. (نحل، 120)
روش تربیتی اسلام
این کتاب به قلم استاد علی صفایی حائری در دو جلد،ده فصل و 360 صفحه تهیه و تنظیم و چاپ گردیده و در مورد روش تربیتی اسلام حرف هایی برای گفتن دارد.
در این نوشته از مسئولیت و زیربناها، تربیت و مفهوم آن، مربی و ویژگی هایش، روش تربیتی و شناخت، جهان بینی اسلامی، استعدادها و روحیه ها و… سخن به میان آمده است. آنان که از تمام اسلام، طرحی در شانزده صفحه را به عنوان نمونه طالب هستند، به بحث جهان بینی اسلامی این کتاب مراجعه نمایند.
قیمت: 14500
دوستان می تونن برای دریافت نسخه pdf کلیک کنند.
همه ما تو زندگی به موتور حرکت نیاز داریم برای مواقعی که بی انگیزه میشیم و یا تبلی و رخوت بلای جانمان... برای من مطالعه کتابهای «حرکت» و بعد از آن «مسئولیت و سازندگی» روزنه ای بود برای رسیدن به هوایی تازه... و البته آشنایی با بی کرانی از معنا، استاد علی صفایی حائری...
وقتی فکر میکنم در هجده سالگی اش کتاب «مسئولیت و سازندگی» را نوشته است دیگر برای گفتن و معرفی حرفی نمی ماند!!
کتابی که «تربیت و سازندگى» را نخستین نیاز انسان و زیربناى حرکت او برمىشمارد:
« مرادم از تربیت، از آهن، ماشین ساختن است، و از بشر، «آدم» آفریدن! آدم، کسى است که بر تمام استعدادهایش مدیریت و رهبرى دارد و به آنها جهت مىدهد. مرادم از انسان رشد یافته، موجودى است که از سطح «غریزه» بالا آمده و در حدّ «وظیفه» و «انتخاب» زندگى مىکند.»
کتب ایشان نگاه تربیتی و معرفتی عمیقی به زندگی دارد. در ادامه مطلب با ایشان بیشتر آشنا شوید...