(۵۵۶) زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت...
...هر کس به حق رسید باید به حق برساند و هر کس که از عشق او سرشار شد باید دیگران را از این عشق سرشار کند، آن هم نه شعاری و «بکن نکنی» بلکه ریشه دار و عمیق. هر کس می تواند و باید از همان راهی که خود ساخته شده و به آگاهی رسیده، دیگران را بسازد و به آگاهی برساند.
این توقع و انتظارهایی که ما از این خلق و ملت دست نخورده داریم، در سطح توقع آن پیرزال است که سماور را روشن نگرده توقع آب جوش داشت. این توقع و انتظار به سادگی در آن هنگام به دست می آید که ساخته شده ها سازنده باشند و عقیم نمانند.
در واقع، کسانی که ساخته شده اند، سازنده هم هستند و همان طور که گفتم، آن ها که از عشق به حق و از توحید برخوردارند، بی تفاوت و سازشگر نمی مانند و نمی توانند بمانند.
و همین است که من بین خودسازی و دیگر سازی فاصله نمی بینم و فرد سازی و جمع سازی را فقط یک مشته اصطلاح تو خالی می دانم؛ چون یک فرد با روابطش یک فرد نیست، که امت است1 و جامعه است. و کسی که ساخته شد سازنده است و زاینده است.
این عقم و نازایی ما نمایانگر کارهای تربیتی عقیم و نازا هستند و نشانه خامی و خالی بودن ما و گرنه پخته ها و ساخته شده ها آرام ندارند و رقص کنان زیر بار مسئولیت می روند و رنج هایش را با شوق گردن می گیرند، که زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت.
این ها که از شور و شوق بر خوردارند و با عشق و علاقه کار می کنند، ناچار برای کار خود از تمام امکانات فکری و مالی استفاده می کنند و در کار خود می اندیشند و مشورت می کنند تا از بهترین راه و در کمترین وقت به نتیجه برسند.
این ها در چند مسئله فکر می کنند:
در روش تربیتی
و در زمینه ها و استعدادها
و در هنگام و زمان مناسب.
کتاب مسئولیت و سازندگی/ عین . صاد/ ص 185-184
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ان ابراهیم کان امه قانتا. (نحل، 120)