امروز همه دلتنگیم برای مشهدالرضا، صحن انقلاب، و چشم در چشم مولا ایستادن و دست به سینه تمام قامت خم شدن را، این چند بیت نغمه دلتنگی تسکین می دهد...
دل سلامت مى کند اما جوابش مى کنى
اصلاً این دیوانه را آدم حسابش مى کنى؟
گاه مى خوانى ز خویش و گاه میرانى ز خود
هم عطایش مى کنى و هم عذابش مى کنى
دانه هاى بغض در چشمم شده انگور اشک
خوشه ى انگور آوردم شرابش مى کنى؟
مستیم را که خودت جرعه به جرعه داده اى
پس چرا با دست هاى خود خرابش مى کنى؟
من که چندین سال بى خورشید تو جان کنده ام
یخ زده در چشم هایم اشک، آبش مى کنى؟
- ۱ نگاه شما
- ۱۰ آذر ۱۳۹۵ ، ۱۵:۳۳